متن شعر:
ھەوڵت ئەگەر بە ڕاسە لە بۆ مەردمە نە خۆت
ھەوڵت نەبێ کە قافڵە خۆشێ بگاتە جێ
ھە رتا کە مللەتێ لە گ بارێکەوە نەگا
ھەرچێکی دەس کەوێ وەک ئەبینی لە کیس ئەچێ
خۆشە نەجاتی مللەتی مەزڵوم بەڵام ئەگهر
مایەی حکومەتت پەلەیە، بێ نەتیجەیە
دوشمن لە ڕاسو چەپ، دەسو پا و ھاودەسی فرەس
خاس بی لە پات ئەخاتو خراو بی ئەوا ھەیە
( دیاریێ بۆ یاران؛ دیوانی شێعری کاکە ئەحمەدی موفتی زاده، شعر شماره ١٥٢، پهله مهکه، دفتر سوّم، ص ١٢٨)
علاّمه کاک احمد مفتیزاده در این اشعار به مخاطب خود، آموزش میدهد که اگر تلاش و خستگی هر انسان مبارزی، آزادی مردمان اسیر را هدف و اساس خود قرار داده است، نباید شتاب بورزد که کاروان آزادیبخشی و رهایی در کمترین زمان ممکن و به آسانی به سر منزل مقصود برسد. تا زمانی که ملّت اسیر و دربند در تمامی زمینههای مورد نیاز، به پختگی و شکوفایی لازم نرسد نمیتواند موفّقیّت کسب کند و آنچه عاید او میشود بسیار زودگذر است و با وزش بادهای مخالف از کف میرود.
واقع حال بیانگر این است تمامی انقلابهای آنی و دفعی هر آنچه را فرا چنگ آوردهاند به راحتی از دست دادهاند. نجات و رهایی مظلومان بسیار شادیآفرین است، امّا این اقدام نیکو نباید با عجله و شتاب باشد. دور از حکمت هست که حکومتی عجولانه و بدون پیشبینی لازم و برنامهریزی قبلی و داشتن تشکیلات منظّم و افراد لایق و کاردان تشکیل شود؛ چون وقتی ماهیّت و دستمایهی حکومت جدید بدون برنامه و عجولانه باشد، در نتیجه تمام زحمات و جانفشانیها برای انقلاب و حکومت جدید بی فایده میشود؛ زیرا دشمنان نهضت آزادی با هر عنوانی، اعمّ از راست یا چپ، شرق یا غرب، مزدور و جاسوس و خائنان فراوانی را در درون نظامهای حکمرانی بالفعل جهان پرورش دادهاند، اگر به لحاظ اخلاقی و درونی خوب باشی و مسیر درست را طی کنی، چون نیروی کارآمد و متخصّص و متعهّد نداری، تو را از پا میاندازند و اگر هم بد باشی، دیگر چه نیازی به انقلاب و تغییر حکومت هست، حکومتهای بد و ظالم و شیطانصفت فراوانی وجود دارند و دیگر نیازی به تغییر آنان نیست و آنچه را که هست عیناً دوباره بازسازی کردن هنر نیست!
علاّمه مفتیزاده، اوّلین اصل مهمّی را که در این مفاهیم آموزش میدهد، اصل تدریج و به آرامی حرکت کردن است.
تدریج، هم شامل ایجاد موارد مثبت میشود هم تغییرات که این تغییر و ایجاد هر دو به مبانی ایدئولوژیکی صاحبان آن بر میگردد به این معنا که هر طیف و جناحی خواستار نوعی از تغییر و ایجاد است که با دیگری متفاوت هست؛ امّا ما در اینجا به دنبال براهین له و علیه آن تغییرات و ایجادها نیستیم که چه تغییری درست و چه ایجادی نادرست است؛ بلکه میکوشیم تبیین کنیم که هر تغییر و ایجادی -مثبت یا منفی- لاجرم احتیاج به رفتار تدریجی دارد و بصورت آنی هیچ فرایند انسانی و اجتماعی در آدمیان و مجتمع انسانی بوجود نمیآید و ناگزیر حاجت به تدریج میافتد.
اگر بخواهیم از مفهوم «تدریج» تعریفی ارائه دهیم؛ تدریج، یعنی حساب شده عمل کردن و رفتاری ریاضی داشتن، یعنی دوری از احساسات، به آرامی قدم برداشتن، نگاهی جامع به جای جزء نگر به حوادث و رویدادها داشتن، که تمامی این موارد از مؤلّفههای رفتار تدریجی بشمار میآیند.
به باور علامه مفتیزاده تدریجی عمل کردن در تمامی در عرصهها خصوصاً در عرصهی سیاست و چگونگی به دست گرفتن قدرت سیاسی از مقوّمات پیروزی و کامیابی هر جنبش و جریانی و بر عکس شتابزدگی و عدم طمأنینه در کارها، از عوامل شکست و ناکامی به شمار میآید.
مصطفی ملکیان در این باره مینویسد: جامعه ماشین نیست بلکه ارگانیزم است، برداشتن یک جز از ماشین دیگر اجزا را به حال خودشان باقی میگذارد ولی اگر در جزئی از ارگانیزمها دخل و تصرّفی شود هم در کارکرد بقیّهی اجزاء اثر میگذارد و هم در وجود آنها مانند بدن انسان بنابراین اگر در قسمتی تغییری حاصل شد باید صبر کرد و دید این تغییر چه تأثیری بر کل میگذارد. نباید دلخوش بود که امر فاسدی را از جامعه زدوده و برداشتهایم. باید دید این کار، کل را با چه وضعی روبرو میکند. به این لحاظ است که اصلاح طلبی همیشه با تدریج همراه است.(ملکیان؛ تقدیر ما تدبیر ما، ص ٦٠)
در اصلاح تدریجی و گام به گام لازم میآید علمی فراگیر و فقهی واقعبین داشته باشیم، فرزانگان بدنبال شناخت است که دست به تغییر و کار و فعالیت میزنند.
در دین فهم رکنی اساسی بشمار میآید و تمامی علماء معتقد هستند که شرط اوّل ایمان، علم است و عمل بر علم مترتّب میشود: از عمر بن خطاب روایت است که: «العامل عَلى غَيرِ عِلمٍ كانَ ما يُفسِدُ أكثَرَ مِمّا يُصلِح»؛ كسى كه بدون شناخت و آگاهی عمل میكند، خرابی و ویرانی او بيشتر از اصلاحگری اوست.
ابن قیّم نیز در کتاب مهمّ خود «اعلام الموقعین» آورده است: «صِحَّةُ الْفَهْمِ وَحُسْنُ الْقَصْدِ مِنْ أَعْظَمِ نِعَمِ اللَّهِ الَّتِي أَنْعَمَ بِهَا عَلَى عَبْدِهِ.»
فهم درست و جهتگیری نیکو از بزرگترین نعمتهایی است که خداوند ارزانی بندگان خود میکند. (کتاب إعلام الموقعين عن رب العالمين، محمد بن أبي بكر الزرعي(ابن قيم الجوزية) جلد اول، ص ٢٠)
به عبارتی دیگر، باید نگاه جهانی و عمل منطقهای داشته باشیم، این بدان معناست که پیششرط عمل نگاهی جهانبین است و تغییر در ساختارهای اجتماعی و انسانی در منطقهای خاصّ، بی ارتباط با دیگر مناطق نیست هرچند از لحاظ مرزی و فرهنگی کیلومترها با منطقهی مورد نظر فاصله داشته باشد چون پیوندی پنهانی و ناگسستنی میان جوامع انسانی وجود دارد و هر یک بر دیگری تأثیر غیر قابل انکاری میگذارند، که راز صبر در تغییر نیز به همین نکته بر میگردد که جامعهی انسانی با تمامی علوم و معرفتهای مربوط بدان ماشین نیست که سریع به تغییرات پاسخ بگوید و بتوانیم آن را پیشبینی کنیم، دیگر اینکه عمل هر یک بر دیگری تأثیر دارد، پس کاک احمد هشدار میدهد که جهت تطبیق آرمانها در قدم نخست، آهسته گام بردارید و تمامی موارد را ریز، پیش چشم آورید تا دچار ضرر در دو حوزهی درونی و اجتماعی نشویم و بتوانیم به آسانی تغییرات را اجرایی کنیم و منشأ برکت برای ملّت بشویم.
مصطفی ملکیان در جای دیگری راجع به بهبود وضع جهان آورده است که سامان جهان نیز تابع این اصل بنیادین است و آن را آموزهای از دوازه آموزهی مشترک عرفان عملی میداند:
«فرض کنید که معتاد به سیگار باشید و روزی ٥٠ سیگار میکشید. بعد ناگهان تحوّلی در شما رخ میدهد و تصمیم میگیرید از این لحظه دیگر به سیگار لب نزنید. اگر اینگونه عمل کردید من ضمانت میکنم که تا آخر عمرتان سیگاری باقی خواهید ماند. اما اگر گفتید من تصمیم دارم سیگار را ترک کنم اما از الان تا دوماه دیگر به جای ٥٠ سیگار، ٤٩ سیگار مصرف میکنم، من تضمین میکنم شما روزی سیگار را ترک میکنید. برای اینکه ارگانیزم شما، هم به لحاظ جسمانی و بیولوژی و هم به لحاظ عصبی و هم روانی، با ٥٠ سیگار عادت کرده است، اگر فردا بخواهید هیچ سیگار نکشید تا ظهر هم تحمّل میکنید امّا واحد سایکوسوماتیک که با ٥٠ سیگار عادت کرده صددرصد در برابر بیسیگاری مطلق طغیان میکند. آنوقت اگر یک سیگار بکشید، تصمیمتان بر ترک سیگار از بین رفته و شکسته شده است و شما ناکام میمانید. بدنی که با ٥٠ سیگار عادت کرده است میتواند دو ماه با ٤٩ سیگار عادت کند و همینطور به تدریج از تعداد سیگارها بکاهد. عرفا نگران میبودند که شما تصمیمتان بیتوجه به این اصل باشد. اگر گفتید من از فردا صبح سکوت کامل میکنم تا آخر عُمر، ورّاج باقی میمانید.
اگر میخواهید خودتان را عوض کنید تدریج را رعایت کنید. برنامهیهای بلندپروازانه نداشته باشید. عارفان نه تنها با انقلابهای سیاسی-اجتماعی مخالفت میکردند بلکه میگفتند در رابطه با خودت هم نباید انقلاب کنید بلکه باید ذرّهذرّه، رژیم روانی و اخلاقی خودتان را تغییر دهید.»(ملکیان، ١٢ آموزه مشترک عارفان، آموزه هشتم، پیاده سازی و تعلیقات: صدیق قطبی)
به باور مرحوم مفتیزاده تلاش بیوقفه و پی در پی همراه با تصمیمهای هوشیارانه از دیگر عوامل اجرای آرمانها به شمار میآید.
همّت عالی، جنب و جوش و همواره پابرجا بودن در طی مسیر باعث میشود بعد از مدّتی تغییرات شگرف و قابل مشاهدهای به نسبت کسانی که در شرایط همسان قرار داشته اند امّا فارغ از تلاش مستمرّ و فعّالیّت مسلسلی بودهاند نمایان بشود.
همّت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود
همّت اگر پایه فزایی کند
پَشّه بی بال، همایی کند
همّت اگر پای به میدان نهد
گوی فلک در خم چوگان نهد
(وحشی بافقی)
عطار بخوبی آثار مادّی و معنوی تلاش و همّت عالی را در این اشعار به نمایش گذاشته است:
هرکه را شد همّت عالی پدید
هرچه جست آن چیز، حالی شد پدید
هرکه را یک ذره همّت داد دست
کرد او خورشید را زان ذرّه پست
نقطه ملک جهانها همّت است
پر و بال مرغ جانها همّت است
هر دلی که همّت عالی نیافت
ملکت بی منتها حالی نیافت
همّت آمد همچو مرغی تیز پر
هر زمان در سِیر خود سر تیزتر
(عطار نیشابوری)
ایستایی و سکون مرگ فرآیندهاست، نباید به دستآوردهای کوچک قانع شد و از حرکت و تلاش باز ایستاد، به تعبیر اقبال لاهوری:
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم آسودگی ما عدم ماست
از نظر کاک احمد کسانی که برای آزادی مردم و نجات آنان از ظلم و ستم و یا هر آرمان دیگری در تلاشند، میبایست تلاششان صرفاً معطوف به اجرای آرمان باشد و پیشقراولان نهضت نباید در دام خواستههای خویش و خوشامدهای صاحبان زر و زور و تزویر بیفتند و به عبارتی دیگر باید منافع عمومی در نظر آورده شود نه منافع خاصّ و گروهی.
از دیگر لوازم تدریج به باور مفتیزاده، عدم تعجیل و آشفتگی است. متأسّفانه در دورانی قرار گرفتهایم که به تعبیر دکتر عبدالکریم سروش میتوان نام آن را دوران «ماشینیسم» نامید. همه در عجلهایم از سکون و ارامش خبری نیست. میخواهیم به سرعت هرچه تمامتر برسیم و به عبارتی دیگر دچار بیماری ماشین شدهایم. یعنی تشبه به ماشین یعنی ماشینزدگی بسیاری از آدمیان این خصلت را برای خود کمال میدانند که هرچه بیشتر خود را به ماشین شبیه کنند، کمال ماشین در سرعت است در تولید بیشتر در کمترین زمان ممکن است. این نوع ارزش را حاکم کردن برای ماشین ارزش است امّا هیچ ارزشی برای انسانها ندارد، جز اینکه آدمی دچار شتابزدگی و کمتحمّلی بشود، هم به لحاظ روانی شتابزدگی بر او حاکم میشود هم به لحاظ عقلی و منطقی به جای اینکه تمامی امور را بجود و به آهستگی اوضاع را فهم کند و بعد اقدام به عمل کند، سریع میخواهد در کمترین زمان به اهداف خود برسد و اوضاع را بر وفق مراد خود تغییر دهد که تنها نتیجهی این شتابزدگی، رودل عقلی و عملی است یعنی حوادث باری سنگین بر او میشوند و در نتیجه از حلّ آنها مأیوس و ناتوان میشود پس باید صبر داشت و از شتابزدگی بدور بود باید آموخت تحمّل اوّلین شرط است(سلسله درسگفتارهای روش نقد اندیشهها، جلسه اول)
به قول حافظ:
راهرو گر صد هنر دارد تحمّل بایدش
لازم است در تمامی امور صبر پیشه سازیم و به روی صبر پرده بگشایم، عجله و شتاب بسیار مشکلآفرین و آسیبزاست:
بر سر عقل آستینی میزنم
از در صبر آستانی میکنم
(خاقانی)
شمولگرایی و جامعیّتمحوری از دیگر مفاهیم آموزشی در این قطعه شعر است.
تربیت جامع و فراگیر هم اساسی برای اجرای آرمان و ایجاد آرمانشهر بشمار میآید.
مفتیزاده عقیده دارد برای نجات مردم تنها استقلال مرزی و سیاسی کفایت نمیکند و پیششرطهای دیگری نیز مانند خودکفایی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، نظامی و... لازم است.
نباید یکی از جوانب گوناگون تربیت را به نفع دیگری فرو بگذاریم و از آنها غافل بشویم فربهسازی همانند غدّههای سرطانی منشأ سستی هستند، جامعهای آرمانی و مطلوب در تمامی زمینهها حاجت به کمال دارد تا سالم و تندرست به مأوای خود برسد.
کاک احمد در ادامه میافزاید که آزادی واقعی نباید وابسته و متّکی به غیر باشد؛ چون هر زمان امکان دارد ریشه و رشتهی این وابستگی گسسته شود و از هم بپاشد به عبارتی دیگر هر اجتماعی که قصد استقلال دارد باید به اعلی حدّ خودکفایی در زمینههای مذکور برسد و بعد اعلان ماهیّت مستقلّ و جدا از دیگران بکند، چون در غیر این صورت احتمال ادغام در هویّتهای دیگر و قدرتهای برتر وجود دارد و صبغهی هویّت مستقلّ رنگ میبازد و به نفع دیگری از میدان به در میشود.
از پیامدهای سخن علاّمه، چنین بر میآید که استقلال دالّ تکمدلولی نیست، ذو ابعاد است و مهمترین بعد استقلال و رهایی انسانها، آزادسازی درون است از دام هواهای نفسانی و القائات فرعونانه، چون چیزی که آدمیان را به اسارت میکشاند و آنان را در بند میکند در حقیقت اسارت در بعد درونی است و نظامهای دیکتاتور و فرعونمنش، تجلّی خصال درونی افراد اجتماع است و تا زمانی که این بعد از ابعاد استقلال به استقلال و رهایی نرسد، امید آرمانشهری درخور و قابل ذکر، خیالی بیش نیست و بیشتر شبیه رویا میماند.
مولانا در دفتر اوّل دربارهی مبارزه با نفس بدخواه انسانی و اینکه نباید نفس امّاره را سهل و آسان انگاشت و باید پیوسته جهاد با نفس انجام داد که اگر صدها کوزهی پراز گناه را با سنگ توبه بشکنیم دوباره چشمهی جوشان نفس تزکیه نشدهی انسان آن را پر میکند و فرعون منشی او را زنده نگه میدارد آورده است:
مادر بتها بت نفس شماست
زانک آن بت مار و این بت اژدهاست
آهن و سنگست نفس و بت شرار
آن شرار از آب میگیرد قرار
سنگ و آهن زآب کی ساکن شود
آدمی با این دو کی ایمن بود
بت سیاهابهست در کوزه نهان
نفس مر آب سیه را چشمه دان
آن بت منحوت چون سیل سیاه
نفس بتگر چشمهای بر آب راه
صد سبو را بشکند یکپاره سنگ
و آب چشمه میزهاند بیدرنگ
بتشکستن سهل باشد نیک سهل
سهل دیدن نفس را جهلست جهل
پس اوّل باید سرچشمهی گناه را خشکاند به تعبیری دیگر باید در وهلهی نخست فرعون درون را از بین برد بعد در مرحلهی دوّم در تلاش برای حکمرانی عدالتمحور رفت. «پرورش درون» اصلی بسیار مهمّ در این شعر است که محور، روح و مغز آن بهشمار میآید.
پرورش، اشاره به شیوهی دعوت پیامبر و تربیت افراد توسّط ایشان برای ادارهی جامعه دارد یعنی همان سیزده سال فعّالیّت در مکّه، پیامبر سیزده سال تمام کار پرورشی انجام دادند و کوشیدند فرعون منشی افراد را زایل کنند و بینش آنان را تغییر دهند بعد اندک اندک در مسیر تشکیل حکومت گام نهاند.
کاک احمد خاطر نشان میسازد، اگر تنها هدف استقلال رسیدن به قدرت و به تصرّف درآوردن نهادهای قدرت باشد، با هر روش و با توسّل به هر ابزاری که امکانپذیر است، مطمئنّاً تلاش استقلالخواهانه روندی ذلیلانه و باز دیکتاتوری به خود میگیرد، ذات قدرت فسادآور است و تا با قوای اخلاقی و ایمانی کنترل نگردد، تلاشها حالتی مرده به خود میگیرند و روند آزادیخواهانهی خود را از دست میدهند چون احتمال خودزنی و خود آزاری وجود دارد که در صورت وجود این امر، نهضت آزادی عقیم خواهد شد، از دیگر سو اگر خودکفایی از لحاظ قدرت، نیروی متخصّص، تولیدات اقتصادی، تعیلم و تربیت، صورت نگیرد و تزکیهی اخلاقی و ایمانی عامّهی افراد اجتماع انجام نشود، باید به قدرتهای برتر، برای ادامهی قدرت و حکمرانی متّکی بود و بدیهی است، هیچ قدرت سیاسی در دنیای پر پیچ و خم سیاست امروزی، بدون نفع و مصلحت ملّی خود اقدام به خیر رسانی و مدافعه نمی کند و اگر چنان باشد که هست باز از استقلال و آزادی معنای واقعی آن قابل تصوّر و تحقّق نیست و باز اتکاء و باز تحت سیطره بودن کماکان پا برجاست، تنها کاری که صورت گرفته این است که مجریان نهضت ناپخته و نارس که از اهداف و اصول راهبردی تهی بودند و افراد متخصّص و کاردان را با خود همراه نداشتند از چالهای در آمده و باز به چالهی دیگری افتادند و حکایت گورکن همچنان ادامه دارد.
از نگاه کاک احمد، خیانت و خنجر زدن خودیها نیز همچون موارد ذکر شده از مهمترین موانع دستیابی به آزادی و استقلال است. متأسّفانه در اغلب جریانهای انقلابی در سراسر جهان، وابستگان استعمار، ضربات مهلکی به نهضتهای رهاییبخش و استقلالطلب زدهاند و آنان را ناکام گذاشتهاند. زمانی که «عمر مختار» بهدست نیروهای ایتالیایی دستگیر شد، آنان نمیدانستند که چه کسی را دستگیر کردهاند، چون نیروهای ایتالیایی عکسی از وی نداشتند و با قیافهی او آشنا نبودند، امّا افرادی از مزدوران عرب و آفریقاییهایی که برای ایتالیاییها کار میکردند و عمر مختار را میشناختند هویّت او را فاش کردند. قصّهی امروز آزادیخواهان در خاورمیانه هم دقیقاً شبیه قصّهی شیر صحرا، عمر مختار است.
از خلاف و از خیانت باش دور
تا بود پیوسته در روی تو نور
گر همی خواهی که گویندت نکو
ای برادر هیچ کس را بد مگو
(عطار نیشابوری)
*دیدگاه نویسنده و نشر آن در اصلاحوب بە معنای تأیید کل محتوای آن نیست.
نظرات
بدوننام
17 شهریور 1397 - 02:50عرفان عزیز و نازنین احمد مفتیزاده از نواندیشان نامی اهل سنت است که کمتر آثارش مورد واکاوی، تبیین و نقد قرار گرفتەاند. امیدوارم جوانانی مانند شما با نوشتارهای قوی تحلیلی موجبات آشنایی فارسیزبانان و دینپژوهان را با اندیشەهای ایشان فراهم سازند. دستمریزاد منتظر نوشتارهای دیگری از شما هستم. با مهر و ارادت